جدول جو
جدول جو

معنی كَامِل - جستجوی لغت در جدول جو

كَامِل
تمام، کامل
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ایستاده، رفیع
دیکشنری عربی به فارسی
بی طرف، منصفانه، عادل
دیکشنری عربی به فارسی
آرزو کننده، مشتاق
دیکشنری عربی به فارسی
پرسشگر، مایع
دیکشنری عربی به فارسی
سرفه کننده، سرفه کردن
دیکشنری عربی به فارسی
جذب کننده، مشغول
دیکشنری عربی به فارسی
بی صدا، بیکار
دیکشنری عربی به فارسی
زودگذر، محو شدن، ناپدید
دیکشنری عربی به فارسی
سرکوبگر، سرکوب کننده
دیکشنری عربی به فارسی
بی ثمر، خشک
دیکشنری عربی به فارسی
کشنده، قاتل
دیکشنری عربی به فارسی
تشخیص دهنده، آشکارساز، آشکار
دیکشنری عربی به فارسی
ساینده، همانجا
دیکشنری عربی به فارسی
خاموش، ساکت، بی صدا، بی کلام
دیکشنری عربی به فارسی
کاملًا، به طور کامل
دیکشنری عربی به فارسی
باردار، حامله
دیکشنری عربی به فارسی
کارگر، عامل، در حال کار
دیکشنری عربی به فارسی
کامل، جامع، شامل، کلّی، فراگیر
دیکشنری عربی به فارسی
بی فایده، باطل، بیهوده، بیهودگی
دیکشنری عربی به فارسی
تلخ، ترش، زهرآگین، اسیدی
دیکشنری عربی به فارسی
پر جنب و جوش، کامل، پر حادثه
دیکشنری عربی به فارسی
بی حسّ، خفته، بی حسّ کننده
دیکشنری عربی به فارسی
عمداً، غسل تعمید داد
دیکشنری عربی به فارسی
پژمرده
دیکشنری عربی به فارسی
وحشیانه، نادان، پر صدا و خودخوٰاه، به طور ملامت آمیز، جاهل
دیکشنری عربی به فارسی
قابل جمع آوری، گرمایش، جمع آور، مسجد
دیکشنری عربی به فارسی
یخ زده، سفت و سخت
دیکشنری عربی به فارسی
بحثی، بحث کردن، جدلی
دیکشنری عربی به فارسی
درست نیست، دروغگو
دیکشنری عربی به فارسی