معنی طَامِح
طَامِح
آرزو کننده، مشتاق
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با طَامِح
حَامِل
حَامِل
باردار، حامِلِه
دیکشنری عربی به فارسی
حَامِض
حَامِض
تَلخ، تُرش، زَهرآگین، اَسیدی
دیکشنری عربی به فارسی
خَامِس
خَامِس
پَنجُم
دیکشنری عربی به فارسی
خَامِد
خَامِد
بی حِسّ، خُفتِه، بی حِسّ کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
جَامِع
جَامِع
قابِلِ جَمع آوَری، گَرمایِش، جَمع آوَر، مَسجِد
دیکشنری عربی به فارسی
جَامِد
جَامِد
یَخ زَدَه، سِفت و سَخت
دیکشنری عربی به فارسی
جَارِح
جَارِح
زَخم زَنَندِه، آزاردَهَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
ثَامِن
ثَامِن
هَشتُم
دیکشنری عربی به فارسی
عَامِل
عَامِل
کارگَر، عامِل، دَر حالِ کار
دیکشنری عربی به فارسی