معنی جَامِد
جَامِد
یخ زده، سفت و سخت
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با جَامِد
خَامِد
خَامِد
بی حِسّ، خُفتِه، بی حِسّ کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
جَامِع
جَامِع
قابِلِ جَمع آوَری، گَرمایِش، جَمع آوَر، مَسجِد
دیکشنری عربی به فارسی
عَامِد
عَامِد
عَمداً، غُسلِ تَعمید داد
دیکشنری عربی به فارسی
جلامید
جلامید
جمع جلمود، خرسنگ ها شتران کلانسال ثقل و سنگینی
فرهنگ لغت هوشیار
بَارِد
بَارِد
خُنَک، سَرد
دیکشنری عربی به فارسی
حَامِل
حَامِل
باردار، حامِلِه
دیکشنری عربی به فارسی
حَامِض
حَامِض
تَلخ، تُرش، زَهرآگین، اَسیدی
دیکشنری عربی به فارسی
جَيِّد
جَيِّد
خوب
دیکشنری عربی به فارسی
خَامِس
خَامِس
پَنجُم
دیکشنری عربی به فارسی