- قَصدِيّ
- عمدی
معنی قَصدِيّ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قابل جداسازی، فصلنامه، فصلی
به طور ناخودآگاه، به شکلی ناخواسته
نایب السلطنه، نگهبان
کوتاه قد، کوتاه، کوتاه بین
قدرتمند، قوی، محکم
قدیمی
پستاندار، سینه
صورتی، گلگون
توصیفی
انتقادی، پولی
تهمت زننده، الفباسازی
کاخ مانند، کوتاه
اجباری، قانع کننده
میمون مانند، سیمیان
رعدآسا، رعد و برق
مد روز، مدرن
دنیوی، عادی، رایج، معمولی، دشمنانه، منظّم
صادرات
تصدیق دفترخانه، تصویب، تأییدیّه، تصدیق
خصمانه، متخاصم
منحصر به فرد، انحصاری
سرد، پاپیروس
غیر عمدی، ناخواسته