معنی فَصلِيّ
فَصلِيّ
قابل جداسازی، فصلنامه، فصلی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با فَصلِيّ
أَصلِيّ
أَصلِيّ
اَصلی
دیکشنری عربی به فارسی
فَضلِيّ
فَضلِيّ
تَرجِیحی، با فَضیلَت
دیکشنری عربی به فارسی
حَصرِيّ
حَصرِيّ
مُنحَصِر بِه فَرد، اِنحِصاری
دیکشنری عربی به فارسی
حَالِيّ
حَالِيّ
جاری، دَر حالِ حاضِر
دیکشنری عربی به فارسی
دَولِيّ
دَولِيّ
بینُ المِلَلی
دیکشنری عربی به فارسی
خَصمِيّ
خَصمِيّ
خَصمانِه، مُتَخَاصِم
دیکشنری عربی به فارسی
عَقلِيّ
عَقلِيّ
شِناختی، ذِهنی، مَنطِقی، وَاقِع گَرایانِه
دیکشنری عربی به فارسی
عَصرِيّ
عَصرِيّ
مُدِ روز، مُدِرن
دیکشنری عربی به فارسی
مَقلِيّ
مَقلِيّ
سُرخ کَردِه، سُرخ شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی