جدول جو
جدول جو

معنی قتلگاه - جستجوی لغت در جدول جو

قتلگاه
جای کشتن حیوانات
تصویری از قتلگاه
تصویر قتلگاه
فرهنگ لغت هوشیار
قتلگاه
((قَ))
جای کشته شدن، جای کشتار
تصویری از قتلگاه
تصویر قتلگاه
فرهنگ فارسی معین
قتلگاه
جای کشتن
تصویری از قتلگاه
تصویر قتلگاه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قتل گاه
تصویر قتل گاه
کشتنگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتاگاه
تصویر اتاگاه
ترکی شوهر دایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بغلگاه
تصویر بغلگاه
پهلوگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آتشگاه
تصویر آتشگاه
معبد آتشپرستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیلگاه
تصویر سیلگاه
زمینی که سیل در آن جریان یابد سیل گیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غسلگاه
تصویر غسلگاه
جای غسل کردن، محل غسل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غلتگاه
تصویر غلتگاه
جای غلتیدن، محل غلت زدن، برای مثال تو را این جای ملعون غلتگاه است / بغلت آسان در او و گرد بفشان (ناصرخسرو - ۱۰۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مغلگاه
تصویر مغلگاه
جای خفت وخیز چهارپایان و ددان، خوابگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیلگاه
تصویر سیلگاه
زمینی که سیل در آن جاری شود، سیل گیر، سیل خیز، سیلاب گیر، جای سیل، محل سیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غلتگاه
تصویر غلتگاه
جای غلتیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غسلگاه
تصویر غسلگاه
جای غسل کردن محل غسل
فرهنگ لغت هوشیار
جای نهادن قدم، جائی که پای پیامبری یا امامی یا ولیی بانجا رسیده باشد، جاهائی که اثر پائی در سنگ و جز آن پدیدار است دهکده ای در 03 کیلومتری شرق نیشابور به مشهد که جای پای مبارک حضرت امام رضا علیه السلام در آن منقوش است و گنبد و بارگاهی دارد و بهمین جهت قدمگاه معروف شده و محل زیارت شیعیان است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبرگاه
تصویر قبرگاه
قبرستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلبگاه
تصویر قلبگاه
میان، وسط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قفاگاه
تصویر قفاگاه
پس سر چرم قفاگاه سزاروارکفش (میرخسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفلگاه
تصویر کفلگاه
سرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آتشگاه
تصویر آتشگاه
آتشکده، آتشدان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کفلگاه
تصویر کفلگاه
سرین، کفل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قبرگاه
تصویر قبرگاه
جای قبر، قبرستان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آتشگاه
تصویر آتشگاه
بنایی در پیرامون شهرها که زردشتیان در آن آتش روشن می کنند، آتشخانه، آتشکده، دیر مغان، آذرکده برای مثال نفسم سرد و سینه آتشگاه / دهنم خشک و دیده طوفان بار (انوری - ۱۹۲)، جای افروختن آتش مقدس در آتشکده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قتله
تصویر قتله
قاتل ها، کسانی که دیگران را بکشند، کشنده ها، جمع واژۀ قاتل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قتله
تصویر قتله
جمع قاتل
فرهنگ لغت هوشیار