جدول جو
جدول جو

معنی قبایل - جستجوی لغت در جدول جو

قبایل
تیره ها
تصویری از قبایل
تصویر قبایل
فرهنگ واژه فارسی سره
قبایل
قبیله ها، گروهی از مردم دارای نژاد، سنن، دین و فرهنگ مشترک، گروهی از فرزندان یک پدر، جمع واژۀ قبیله
تصویری از قبایل
تصویر قبایل
فرهنگ فارسی عمید
قبایل
جمع قبیله، دودمانها، قبیله ها، گروهها
تصویری از قبایل
تصویر قبایل
فرهنگ لغت هوشیار
قبایل
((قَ یِ))
جمع قبیله
تصویری از قبایل
تصویر قبایل
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قابیل
تصویر قابیل
(پسرانه)
معرب از عبری، به دست آوردن، نام پسر آدم (ع) و برادر هابیل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حبایل
تصویر حبایل
جمع حباله دامها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبایح
تصویر قبایح
قبیحه ها، قبیح ها، زشت ها، ناپسندها، جمع واژۀ قبیحه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حبایل
تصویر حبایل
حباله ها، دام ها، قیدها، بندها، حباله های نکاح، کنایه از قیود زناشویی، جمع واژۀ حباله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قابیل
تصویر قابیل
کاین نام برادر آبل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبائل
تصویر قبائل
جمع قبیله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبایی
تصویر قبایی
منسوب به قبا از مردم قبا قباوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبایح
تصویر قبایح
جمع قبیحه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نبایل
تصویر نبایل
جمع نبیله: بزرگان، کارهای بزرگ، نیکوییها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبایل
تصویر حبایل
((حَ یِ))
جمع حباله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قبایح
تصویر قبایح
((یِ))
جمع قبیحه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نبایل
تصویر نبایل
((نَ یِ))
جمع نبیله، بزرگان، کارهای بزرگ، نیکویی ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قبیل
تصویر قبیل
جماعت، گروه، ضامن، کفیل، پذرفتار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قبای
تصویر قبای
قبا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبال
تصویر قبال
دوال کفش، برابر برابر حذاء. یا در قبال. در برابر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبیل
تصویر قبیل
ظاهر و آشکارا، رویاروی، کارگذار و بمعنای جماعت و گروه
فرهنگ لغت هوشیار
گوینده سخن سخنگو، گوینده شعر، اقرار کننده بخطای خود، معتقد بچیزی: قایل بتعدد آلهه قایل بخلا، جمع قایلین (قائلین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبال
تصویر قبال
((ق))
مقابل، برابر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قایل
تصویر قایل
((ی ِ))
سخنگو، گوینده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قبیل
تصویر قبیل
((قَ))
جماعت، گروه، گونه، نوع، مثل، از این قبیل کتاب ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قبال
تصویر قبال
مقابل، برابر
فرهنگ فارسی عمید