جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با قایل

قایل

قایل
گوینده سخن سخنگو، گوینده شعر، اقرار کننده بخطای خود، معتقد بچیزی: قایل بتعدد آلهه قایل بخلا، جمع قایلین (قائلین)
فرهنگ لغت هوشیار

قایل

قایل
قائل. نعت فاعلی از قول. گوینده. (آنندراج). جَمعِ واژۀ قُوَّل و قُیَّل. (آنندراج بنقل از منتهی الارب). رجوع به قائل شود، قیلوله کننده. (غیاث اللغات) (منتخب) (از آنندراج). چاشتگاه خسبنده. (لغت نامۀ خطی بی نام متعلق به کتاب خانه مؤلف) ، در عرف به معنی اقرارکننده به خطای خود. (آنندراج). رجوع به قائل شود
لغت نامه دهخدا