جدول جو
جدول جو

معنی قبایل

قبایل
قبیله ها، گروهی از مردم دارای نژاد، سنن، دین و فرهنگ مشترک، گروهی از فرزندان یک پدر، جمع واژۀ قبیله
تصویری از قبایل
تصویر قبایل
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با قبایل

قبایل

قبایل
قبائل. جَمعِ واژۀ قبیله. قبیله ها. گروه ها. (غیاث). دودمانها. رجوع به قبائل شود:
الا ای آفتاب جاودان تاب
اساس ملکت وشمع قبایل.
منوچهری
لغت نامه دهخدا

قبایح

قبایح
قبیحه ها، قبیح ها، زشت ها، ناپسندها، جمعِ واژۀ قبیحه
قبایح
فرهنگ فارسی عمید

حبایل

حبایل
حباله ها، دام ها، قیدها، بندها، حباله های نکاح، کنایه از قیود زناشویی، جمعِ واژۀ حباله
حبایل
فرهنگ فارسی عمید