جدول جو
جدول جو

معنی غَزِير - جستجوی لغت در جدول جو

غَزِير
بی محابا، فراوان، بارور
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شنیع، بد، شیطانی، شرور
دیکشنری عربی به فارسی
لاغر، ناچیز
دیکشنری عربی به فارسی
گدایی، فقیر، محض، نیازمند، کم برخوردار
دیکشنری عربی به فارسی
گازی، مهاجم
دیکشنری عربی به فارسی
تهوّع آور، انزجار
دیکشنری عربی به فارسی
بیگانه، عجیب، غریب، خنده دار، طنزآمیز، دورگه، عجیب و غریب، زشت و غیرطبیعی، ویژه، بی خود، دلنشین، معمولی
دیکشنری عربی به فارسی
سوسو زدن، بیهوش شد
دیکشنری عربی به فارسی
ثروتمند
دیکشنری عربی به فارسی
کوتاه قد، کوتاه، کوتاه بین
دیکشنری عربی به فارسی
مسن، بزرگ، ارشد، اصلی
دیکشنری عربی به فارسی
فراوان، زیاد، بسیار
دیکشنری عربی به فارسی
خرخر کردن، خرّوپف کردن
دیکشنری عربی به فارسی
خرخره کننده، غرّش
دیکشنری عربی به فارسی
زیرکانه، نقشه کشی
دیکشنری عربی به فارسی
مشهور، معروف
دیکشنری عربی به فارسی
گرفتار، زندانی
دیکشنری عربی به فارسی
گرامی، عزیز
دیکشنری عربی به فارسی
زاری، مجرّد
دیکشنری عربی به فارسی
مینی، کوچک، جزئی، ریز
دیکشنری عربی به فارسی
خراش، سوت زدن، سرفه کردن
دیکشنری عربی به فارسی
بسیار، عالیه
دیکشنری عربی به فارسی
ماهر، متخصّص
دیکشنری عربی به فارسی
غرّش، صدای بم
دیکشنری عربی به فارسی
افسرده، غمگین، ناامید، دل شکسته، غمگینی، ناراحت
دیکشنری عربی به فارسی
دوربین، بصیرتی، عمیق، دلپذیر
دیکشنری عربی به فارسی
دست نخورده، اوایل
دیکشنری عربی به فارسی
به طور فراوان، به وفور
دیکشنری عربی به فارسی