معنی عَزِيف
عَزِيف
زاری، مجرّد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با عَزِيف
عَزِيز
عَزِيز
گِرامی، عَزیز
دیکشنری عربی به فارسی
أَلِيف
أَلِيف
آشِنا، مُحِبَّت آمیز، اَهلی، اَهلی بودَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَفِيف
حَفِيف
صِدایِ خِش خِش، سوئیچ کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَزِين
حَزِين
اَفسُردِه، غَمگین، نااُمید، دِل شِکَستِه، غَمگینی، ناراحَت
دیکشنری عربی به فارسی
خَفِيف
خَفِيف
سَبُک، نور، بی وَزن
دیکشنری عربی به فارسی
جَزِيل
جَزِيل
بِسیار، عالیِه
دیکشنری عربی به فارسی
عَجِيب
عَجِيب
مُعجِزِه آسا، شِگِفت اَنگیز، پَرخاشگَر
دیکشنری عربی به فارسی
عَتِيق
عَتِيق
قَدیمی و کُهنِه، قَدیمی
دیکشنری عربی به فارسی
عَتِيد
عَتِيد
لَجوج، مایِل
دیکشنری عربی به فارسی