جدول جو
جدول جو

معنی عواطیف - جستجوی لغت در جدول جو

عواطیف
(عَ)
جمع واژۀ عاطوف. (از اقرب الموارد). رجوع به عاطوف شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عوادی
تصویر عوادی
جمع واژۀ عادیه، ویژگی آنچه سرایت می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عواید
تصویر عواید
عایده ها، حاصل ها، سودها، درآمدها، ویژگی چیزهایی که بازمی گردند، بازگردنده ها، جمع واژۀ عایده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خواطی
تصویر خواطی
خاطی ها، خطا کننده ها، خطاکارها، گناهکارها، جمع واژۀ خاطی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طوایف
تصویر طوایف
طایفه ها، جماعتی از مردم که آداب و اخلاق یا مذهب آنان یکی است، قوم ها، تیره ها، گروه ها، دسته ها، جمع واژۀ طایفه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عوافی
تصویر عوافی
جمع واژۀ عافیت، تندرستی، صحت، سلامت، زهد، پرهیزکاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عواقیل
تصویر عواقیل
عاقول ها، قسمت معظم دریاها و امواج آنها، پیچ و خم رودبارها، کارهای پوشیده و درهم، خارشترها، جمع واژۀ عاقول
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عواصف
تصویر عواصف
جمع واژۀ عاصف، تند، شدید، باد تند و شدید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عواطف
تصویر عواطف
جمع واژۀ عاطفه، شفقت، مهربانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عوارف
تصویر عوارف
جمع واژۀ عارفه، مؤنث واژۀ عارف، نیکویی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لواطف
تصویر لواطف
مهربانی ها و نرمی ها
فرهنگ فارسی عمید
(عَ)
جمع واژۀ عرصوف، جمع واژۀ عرصاف. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
عجارف. حوادث روزگار. (اقرب الموارد). سختیهای زمانه. (منتهی الارب) (آنندراج) ، شدت باران. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به عجارف شود
لغت نامه دهخدا
(شَ طِءْ)
جمع واژۀ شاطی ٔ، به معنی کرانۀ رودبار. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ترجمان علامۀ جرجانی) (دهار) ، جمع واژۀ شاطئه. (ناظم الاطباء). و رجوع به شاطی ٔ و شاطی شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
جمع واژۀ رادوف. (منتهی الارب). رجوع به رادوف شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
جمع واژۀ ناطور. رجوع به ناطور شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
جمع واژۀ عاذور. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به عاذور شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
جمع واژۀ عاشوراء. (ناظم الاطباء). رجوع به عاشوراء شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
جمع واژۀ عاقول. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به عاقول شود.
- عواقیل الامور، کارهای سخت و درهم پیچیده. (آنندراج). پیچیدگی و درهم برهمی کارها. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
جمع واژۀ عامود. (ناظم الاطباء). رجوع به عامود شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
جمع واژۀ عوّار. رجوع به عوار شود
لغت نامه دهخدا
(خَ)
جمع واژۀ خطّاف. (منتهی الارب). رجوع به خطّاف در این لغت نامه شود.
- خطاطیف السباع، مخلبهای سباع. چنگالهای درندگان. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
جمع واژۀ حاطوم، به معنی قحط سال و گوارش. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عَ طِ)
جمع واژۀ عاطفه. (از اقرب الموارد). رجوع به عاطفه شود. مهربانیها. (آنندراج) (غیاث اللغات). مهربانیها و عطوفتها و احسانها و نیکوئیها و نعمت ها و شفقت ها. (ناظم الاطباء) : تمامی ابواب مکارم و انواع عواطف را بی شک نهایتی است. (کلیله و دمنه). یک حاجت باقی است که در جنب عواطف ملکانه خطری ندارد. (کلیله و دمنه).
یا رب که آب دریا چون نفسرد ز خجلت
چون بیند این عواطف بیرون از اعتدالش.
خاقانی.
جائی که عواطف قرابت و شوافع اخوت قائم بود این معنی مستغرب نبود. (ترجمه تاریخ یمینی ص 175)
لغت نامه دهخدا
(عُ لی یَ)
مکانیست در طرف بالای عدنه ازآن بنی اسد. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عجاریف
تصویر عجاریف
حوادث روزگار، سختیهای زمانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عواطف
تصویر عواطف
مهربانیها و عطوفتها و احسانها و نیکوئیها، جمع عاطفه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع خطاف، فرشتوکان فرشتوها پرستوها بلوایه ها، ربایندگان، دزدان، آهن های کج جمع خطاف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طوایف
تصویر طوایف
جمع طایفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عواقیل
تصویر عواقیل
جمع عاقول، کوهه ها خیزابه ها کار های در هم رودبار های کژ
فرهنگ لغت هوشیار
جمع خاطف، گرگان، خیره گر ها، درخشان ها، ربا ینده ها، آسیب ها جمع خاطف تیرهایی که بزمین افتد و سپس بسوی هدف رود، درخشهای چشم ربای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عواریه
تصویر عواریه
((عَ یِّ))
آب دیده، کثیف یا مچاله (کالا)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عواطف
تصویر عواطف
((عَ طِ))
جمع عاطفه، مهربانی ها، محبت ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مواطیء
تصویر مواطیء
((مَ طِ))
جمع موطیء، جاهای قدم، قدمگاه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عواید
تصویر عواید
درآمدها
فرهنگ واژه فارسی سره