جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با عواطف

عواطف

عواطف
جَمعِ واژۀ عاطفه. (از اقرب الموارد). رجوع به عاطفه شود. مهربانیها. (آنندراج) (غیاث اللغات). مهربانیها و عطوفتها و احسانها و نیکوئیها و نعمت ها و شفقت ها. (ناظم الاطباء) : تمامی ابواب مکارم و انواع عواطف را بی شک نهایتی است. (کلیله و دمنه). یک حاجت باقی است که در جنب عواطف ملکانه خطری ندارد. (کلیله و دمنه).
یا رب که آب دریا چون نفسرد ز خجلت
چون بیند این عواطف بیرون از اعتدالش.
خاقانی.
جائی که عواطف قرابت و شوافع اخوت قائم بود این معنی مستغرب نبود. (ترجمه تاریخ یمینی ص 175)
لغت نامه دهخدا

خواطف

خواطف
جمع خاطف، گرگان، خیره گر ها، درخشان ها، ربا ینده ها، آسیب ها جمع خاطف تیرهایی که بزمین افتد و سپس بسوی هدف رود، درخشهای چشم ربای
فرهنگ لغت هوشیار