جدول جو
جدول جو

معنی عواریه

عواریه((عَ یِّ))
آب دیده، کثیف یا مچاله (کالا)
تصویری از عواریه
تصویر عواریه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با عواریه

آواریه

آواریه
کاغذهای چروک خورده، پاره یا آب دیده که برای استفاده در چاپ مناسب نیست
آواریه
فرهنگ فارسی عمید

حواریه

حواریه
مؤنث حواری. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به حواری شود، حضریه. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

اواریه

اواریه
این کلمه به معنی آسیب دیده و زیان زده در اجناس از کلمه فرانسۀ (آواریه) گرفته شده است و امروز در بازار و در محاکم تجارتی ایران متداول است. (از یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

عماریه

عماریه
نام فرقه ای است از فرق فَطحیّه که آن از فرق شیعه است. و عماریه اصحاب عمار بن موسی ساباطی میباشند. (از خاندان نوبختی تألیف عباس اقبال ص 260)
نام بطنی است از ذوی منصور، از معقل در مغرب أقصی. ریاست این بطن با فرزندان مظفر بن ثابت بن مخلف بن عمران بوده است. (از معجم قبائل العرب عمر رضا کحاله از تاریخ ابن خلدون ج 6 ص 67)
لغت نامه دهخدا

عماریه

عماریه
قریه ای است در یمامه ازآن ِ عبدالله بن دؤل. (از معجم البلدان یاقوت) (از تاج العروس) (از متن اللغه). و مؤلف منتهی الارب آن را به تخفیف یاء ضبط کرده است
لغت نامه دهخدا

عماریه

عماریه
هودجی که در آن نشینند. (از اقرب الموارد). ج، عماریات: فأخرج رأسه من العماریه و علیه مطرف خزّذووجهین. (عیون أخبارالرضا). رجوع به عماری شود
لغت نامه دهخدا