جدول جو
جدول جو

معنی عمیاء - جستجوی لغت در جدول جو

عمیاء
کور زن، پوشیده پوشیدگی مونث اعمی زن نابینا، کوری، پوشیدگی
تصویری از عمیاء
تصویر عمیاء
فرهنگ لغت هوشیار
عمیاء
((عَ))
مؤنث اعمی، زن نابینا
تصویری از عمیاء
تصویر عمیاء
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عمیان
تصویر عمیان
اعمی ها، کورها، نابیناها، جمع واژۀ اعمی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظمیاء
تصویر ظمیاء
لب کبود، ساگ کم گوشت، بج کم خون، پلک نازک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علیاء
تصویر علیاء
بلند نای، آسمان، لچه (قله کوه)، کار شگرف کار سترگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عمهاء
تصویر عمهاء
زمین بی نشانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لمیاء
تصویر لمیاء
تیره لب زن، زن سیاه لب یا گندم گون لب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لمیاء
تصویر لمیاء
((لَ))
زن سیاه لب یا گندم گون لب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عمیا
تصویر عمیا
کوری، کنایه از نادانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عماء
تصویر عماء
ابر مرتفع، ابر پرباران
فرهنگ فارسی عمید
گمراهی، ستهیدگی، نا بینایی، ابر تنک، ابر تو در تو، ابر بارنده ابر مرتفع، ابر باران ریز، مرتبت احدیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عمیا
تصویر عمیا
مونث اعمی زن نابینا، کوری، پوشیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عماء
تصویر عماء
((عَ))
ابر مرتفع، ابر باران ریز، (تص) مرتبت احدیت (تعاریفات، دکتر غنی، تاریخ تصوف 651)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از علی العمیاء
تصویر علی العمیاء
گمراهانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاره العمیاء
تصویر فاره العمیاء
موش کور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برعمیاء
تصویر برعمیاء
((بَ عَ))
کورکورانه
فرهنگ فارسی معین