جدول جو
جدول جو

معنی عمیاء

عمیاء
(عَمْ)
مؤنث أعمی ̍. کور. نابینا. ج، عمی، عمیاوات. رجوع به اعمی شود.
- علی العمیاء، کورانه. کورکورانه. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا