جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با لمیاء

لمیاء

لمیاء
تأنیث المی. زن سیاه یا گندم گون لب: شفه لمیاء، لبی سیاه فام. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

لمیاء

لمیاء
بنت محمد القزاز. محدثه سمعت علی الجمال عبدالله الهیثمی الجزء الاول من فوائد الصلقی. و اجاز لها جماعه من المتأخرین و توفیت فی القرن التاسع للهجره. (اعلام النساء ج 3 ص 1362)
لغت نامه دهخدا

عمیاء

عمیاء
کور زن، پوشیده پوشیدگی مونث اعمی زن نابینا، کوری، پوشیدگی
عمیاء
فرهنگ لغت هوشیار

ظمیاء

ظمیاء
تأنیث اظمی. ناقه ظمیاء، ناقۀ سیاه و لب پژمرده و گندمگون و چشم کم گوشت باریک مژه و ساق کم گوشت و بن دندان اندک خون، امراءه ظمیاءاللثات و ظمیاء الشفه و العین و الساق، زن کم خون بن دندان و گندمگون لب و کم گوشت چشم و باریک ساق
لغت نامه دهخدا

عمیاء

عمیاء
مؤنث أعمی ̍. کور. نابینا. ج، عُمی، عمیاوات. رجوع به اعمی شود.
- علی العمیاء، کورانه. کورکورانه. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا