- طَالَبَ
- تقاضا کردن، دانشجو
معنی طَالَبَ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تقلید کردن، او گفت
درخوٰاست، درخوٰاست کردن
غلبه کردن، او فتح کرد، غلبه پیدا کردن
وارونه کردن، قلب، برگشت دادن
محروم کردن، غارت
دانشجو
ایجاد کردن، آوردن
تعقیب کردن، دافع
درخوٰاست دادن، درخوٰاست کردن
تنبیه کردن، تنبیه کرد، مجازات کردن، مجازات دادن، تحریم کردن
درمان کردن، او درمان کرد، فرآیند کردن
نظارت کردن، تماشا کن، تماشا کردن
گلدوزی کردن، او صحبت کرد
نقض کردن، او مخالفت کرد
شوخی کردن، مسخره کرد، نوازش کردن
بالغ شدن، بالغ، اغراق کردن
زیاد اصرار کردن، او مدّت زیادی طول کشید، طولانی کردن، دراز کردن