معنی خَالَفَ
خَالَفَ
نقض کردن، او مخالفت کرد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با خَالَفَ
بَالَغَ
بَالَغَ
بالِغ شُدَن، بالِغ، اِغراق کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
خَادَعَ
خَادَعَ
فَریب دادَن، فَریبَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
خَوَّفَ
خَوَّفَ
تَرساندَن، تَرس
دیکشنری عربی به فارسی
خَفَّفَ
خَفَّفَ
سَبُک کَردَن، او نَرم شُد، کاهِش دادَن، آرام کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
خَاطَئَ
خَاطَئَ
مُخالِفَت کَردَن، اِشتِباه
دیکشنری عربی به فارسی
خَاطَرَ
خَاطَرَ
ریسک کَردَن، خَطَر
دیکشنری عربی به فارسی
خَاطَبَ
خَاطَبَ
گُلدوزی کَردَن، او صُحبَت کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
جَازَفَ
جَازَفَ
جُرأت داشتَن، او ریسک کَرد، ماجَراجویی کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
عَالَجَ
عَالَجَ
دَرمان کَردَن، او دَرمان کَرد، فَرآیَند کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی