معنی جَلَبَ
جَلَبَ
ایجاد کردن، آوردن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با جَلَبَ
جَنَبَ
جَنَبَ
پَهلو گُذاشتَن، سَمت
دیکشنری عربی به فارسی
جَلَسَ
جَلَسَ
کاسِه پُر کَردَن، او نِشَست، صَندَلی گُذاشتَن، نِشَستَن
دیکشنری عربی به فارسی
جَلَدَ
جَلَدَ
شَلّاق زَدَن، چَرم
دیکشنری عربی به فارسی
جَذَبَ
جَذَبَ
فَریب دادَن، جَذب کُنَند، بِه شِدَّت کِشیدَن، کِشیدَن
دیکشنری عربی به فارسی
طَلَبَ
طَلَبَ
دَرخوٰاست دادَن، دَرخوٰاست کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
سَلَبَ
سَلَبَ
مَحروم کَردَن، غارَت
دیکشنری عربی به فارسی
قَلَبَ
قَلَبَ
وارونِه کَردَن، قَلب، بَرگَشت دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
غَلَبَ
غَلَبَ
غَلَبِه کَردَن، او فَتح کَرد، غَلَبِه پِیدا کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَلقَبَ
أَلقَبَ
نام مُستَعار گُذاشتَن، یِک عُنوان
دیکشنری عربی به فارسی