معنی قَالَدَ
قَالَدَ
تقلید کردن، او گفت
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با قَالَدَ
بَالَغَ
بَالَغَ
بالِغ شُدَن، بالِغ، اِغراق کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَاعَدَ
بَاعَدَ
فاصِلِه گِرِفتَن، او دور شُد
دیکشنری عربی به فارسی
خَالَفَ
خَالَفَ
نَقض کَردَن، او مُخالِفَت کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
تَوالَدَ
تَوالَدَ
تَولِید مِثل کَردَن، تَولِید مِثل
دیکشنری عربی به فارسی
جَاهَدَ
جَاهَدَ
تَلاش کَردَن، او مُبارِزِه کَرد، سَعی کَردن
دیکشنری عربی به فارسی
عَاهَدَ
عَاهَدَ
تَعَهُّد کَردَن، او قُول داد
دیکشنری عربی به فارسی
عَالَجَ
عَالَجَ
دَرمان کَردَن، او دَرمان کَرد، فَرآیَند کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
طَالَبَ
طَالَبَ
تَقاضا کَردَن، دانِشجو
دیکشنری عربی به فارسی
طَارَدَ
طَارَدَ
تَعقِیب کَردَن، دافِع
دیکشنری عربی به فارسی