- ضَمَّدَ
- پانسمان کردن، کلاهبرداری
معنی ضَمَّدَ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لمینت کردن، او درخشید
هدر دادن، هدر داد
گمراه کردن، او گمراه کرد
جای خود را گم کردن، ضعف، سه برابر کردن
سیاه کردن، سیاه
ضخیم کردن، ماهی
سوخت رساندن، او فراهم کرد، تأمین کردن، تجهیز کردن
کلّی بودن، او تکمیل کرد
طرّاحی کردن، او مصمّم بود
رد کردن، او تکذیب کرد
تهدید کردن، او تهدید کرد
ایجاد کردن، کودک
بالش گذاشتن، و بلاک کرد
ادغام کردن، او متّحد شد، یکپارچه کردن، تک کردن، متّحد شدن
میخکوب کردن، گوه
محدود کردن، باریک، تنگ کردن
تورّم ایجاد کردن، بزرگ
منجمد کردن، یخ کرد، یخ زدن
ویران کردن، نابود شد، تعداد زیاد کاهش دادن
مسیحی کردن، او غسل تعمید داده شد، تعمید دادن
ضمانت دادن، در داخل
تأیید کردن، او تأیید کرد، دوباره تاکید کردن
بیمه کردن، امنیّت
سرد کردن، سرد
تاریخ گذاشتن، وی تصریح کرد، دقیقاً مشخّص کردن، اصطلاح کردن، پیش تعیین کردن، قیمت گذاشتن، مشخّص کردن
تهویه کردن، کیفیّت
عمیق تر کردن، عمق
ثبت نام کردن، استخدام کرد
زیبا کردن، شتر
حدس زدن، حدس بزن
تخمیر کردن، قدیمی
شجاع کردن، بدن، شخصیّت دادن، نمادین کردن
نوآوری کردن، او تمدید کرد، تایید مجدّد کردن، دوباره بازسازی کردن
بن بست کردن، یخ کرد