- صَغَّرَ
- کوچک کردن، او کوچک شد
معنی صَغَّرَ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دسته بندی کردن، طبقه بندی شده است، طبقه بندی کردن
تصویب کردن، صداقت، تأیید کردن
تصحیح کردن، درست است، تأیید کردن، اصلاح کردن، راست کردن
تصادر کردن، مصادره شده است
پاکسازی کردن، او تطهیر کرد، پاک کردن
توسعه دادن، فاز
رأی دادن، صدا
صنعتی کردن، ساختن
مشکل کردن، دشوار است
طرّاحی کردن، او مصمّم بود
عطر زدن، عطر
کدگذاری کردن، او رمزگذاری کرد
راه اندازی کردن، پر کردن
بیش از حد تخمین زدن، مقدار، مقدار سنجی کردن، کم ارزش دانستن، کم ارزش دادن، ارزش قائل شدن
شکستن
بیان کردن، او اعلام کرد
عبارت گفتن، از طریق، بیان کردن
تصویر کشیدن، عکس، فیلم ساختن، عکس گرفتن
متحیّر کردن، او گیج شده بود، گیج کردن، سرگردان کردن، مبهوت کردن، مبهم کردن
سوت زدن، صفر
فرمت دادن، او کوچک شد، فرمولبندی کردن
تعویق انداختن، آخرین
تأثیر گذاشتن، اثر
پودر کردن، موعظه کرد، پیش نشان دادن
وحشی کردن، او توجیه کرد، توجیه کردن
کاهش دادن، گارد سیاه
پل زدن، پل
معمّا حلّ کردن، او حدس زد
آزاد کردن، رایگان
احتیاط کردن، به احتیاط، هشدار دادن
گشت زدن، نقش
ویران کردن، نابود شد، تعداد زیاد کاهش دادن
تخمیر کردن، قدیمی
نوشتن با حروف بزرگ، او بزرگ شد، بزرگ کردن، بزرگنمایی کردن