جدول جو
جدول جو

معنی صَرَّحَ - جستجوی لغت در جدول جو

صَرَّحَ
بیان کردن، او اعلام کرد
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصمیم گرفتن، او تصمیم گرفت
دیکشنری عربی به فارسی
در معرض خطر قرار دادن، یک پیشنهاد، به خطر انداختن
دیکشنری عربی به فارسی
قانون گذاری کردن، قانونی کرد
دیکشنری عربی به فارسی
نمک پاشیدن، نمک
دیکشنری عربی به فارسی
نشت کردن، ازدحام
دیکشنری عربی به فارسی
معتبر کردن، سخاوت
دیکشنری عربی به فارسی
تقدیم کردن، تقدیس کنید، گوله کردن
دیکشنری عربی به فارسی
فردی سازی کردن، تفاوت، تمیز دادن، تشخیص دادن
دیکشنری عربی به فارسی
کوچک کردن، او کوچک شد
دیکشنری عربی به فارسی
خالی کردن، او تمام کرد
دیکشنری عربی به فارسی
شاخه کردن، شاخه
دیکشنری عربی به فارسی
واضح کردن، او توضیح داد، پاک کردن، تاکید کردن
دیکشنری عربی به فارسی
ارث گذاشتن، او ارث برد
دیکشنری عربی به فارسی
آسیب زدن، جراحت، زور زدن، زخم برداشتن، زخم زدن
دیکشنری عربی به فارسی
ترمیم کردن، آشتی
دیکشنری عربی به فارسی
تعریف کردن، سفارشی
دیکشنری عربی به فارسی
سوت زدن، صفر
دیکشنری عربی به فارسی
تصحیح کردن، درست است، تأیید کردن، اصلاح کردن، راست کردن
دیکشنری عربی به فارسی
مربّی کردن، مسیر
دیکشنری عربی به فارسی
وحشی کردن، او توجیه کرد، توجیه کردن
دیکشنری عربی به فارسی
سرد کردن، سرد
دیکشنری عربی به فارسی
ممنوع کردن، ممنوع، خارج از قانون اعلام کردن، تحریم کردن
دیکشنری عربی به فارسی
تحریف کردن، شخصیّت
دیکشنری عربی به فارسی
تحریک کردن، او تحریک کرد
دیکشنری عربی به فارسی
آزاد کردن، رایگان
دیکشنری عربی به فارسی
خرابکاری کردن، خراب شده
دیکشنری عربی به فارسی
طرّاحی کردن، او مصمّم بود
دیکشنری عربی به فارسی
مشکل کردن، دشوار است
دیکشنری عربی به فارسی
تصویب کردن، صداقت، تأیید کردن
دیکشنری عربی به فارسی
تصویر کشیدن، عکس، فیلم ساختن، عکس گرفتن
دیکشنری عربی به فارسی
رأی دادن، صدا
دیکشنری عربی به فارسی
دسته بندی کردن، طبقه بندی شده است، طبقه بندی کردن
دیکشنری عربی به فارسی
صنعتی کردن، ساختن
دیکشنری عربی به فارسی
صف ایستادن، کم شد
دیکشنری عربی به فارسی