معنی وَضَّحَ وَضَّحَ واضح کردن، او توضیح داد، پاک کردن، تاکید کردن واضِح کَردَن، او تُوضِیح داد، پاک کَردَن، تَاکید کَردَن دیکشنری عربی به فارسی