معنی جَرَحَ جَرَحَ آسیب زدن، جراحت، زور زدن، زخم برداشتن، زخم زدن آسیب زَدَن، جِراحَت، زور زَدَن، زَخم بَرداشتَن، زَخم زَدَن دیکشنری عربی به فارسی