- صَخرِيّ
- سنگلاخی، سنگی
معنی صَخرِيّ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پشمالو، مادرزادی
ماورایی، پیچیده
صریح، صادقانه، مستقیم، رک و راست
آتشبازی، آتشین
مربوط به ستون فقرات، ستون فقرات
آنی، فوری، لحظه ای
غارمانند
پنهان، پنهان شده است
کاخ مانند، کوتاه
اجباری، قانع کننده
گلی، صورتی، گلابی
شخصی، ذهنی
ماورایی، سحر و جادو
تمسخرآمیز
مد روز، مدرن
سنگی بودن، درامر
صوتی، آوایی، مربوط به صدا، آوازی
بی فایده، برهنه
انقلابی
همسایگی، در حال انجام است، کناری
اساسی، رادیکال
تخریب، خرابکاری، فساد
خیریّه
منحصر به فرد، انحصاری
ممنوع، مسدود کردن
اقیانوسی، دریایی، مربوط به دریا
با سخاوت، سخاوتمندانه