معنی نَارِيّ
نَارِيّ
آتشبازی، آتشین
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با نَارِيّ
جَارِيّ
جَارِيّ
هَمسایِگی، دَر حالِ اَنجام اَست، کِناری
دیکشنری عربی به فارسی
عَارِيّ
عَارِيّ
بی فایِدِه، بِرِهنِه
دیکشنری عربی به فارسی
غَارِيّ
غَارِيّ
غارمانَند
دیکشنری عربی به فارسی
بَحرِيّ
بَحرِيّ
اُقیانوسی، دَریایی، مَربوط بِه دَریا
دیکشنری عربی به فارسی
بَاكِيّ
بَاكِيّ
گِریِه کُنان، گِریِه کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَاغِيّ
بَاغِيّ
باغبان، ناسِپاس
دیکشنری عربی به فارسی
حَظرِيّ
حَظرِيّ
مَمنوع، مَسدود کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَصرِيّ
حَصرِيّ
مُنحَصِر بِه فَرد، اِنحِصاری
دیکشنری عربی به فارسی
حَالِيّ
حَالِيّ
جاری، دَر حالِ حاضِر
دیکشنری عربی به فارسی