- صَارِح
- بی پرده، صادقانه
معنی صَارِح - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اتّفاقی، مناقصه گزار
سوت زدن، خس خس سینه
رو به بالا، در حال افزایش
آسیب زا، تکان دهنده
صادق، صادقانه، راستگو
بلند، خشن، پر سر و صدا
پیش بین، او می داند، فهمیده
آرزو کننده، مشتاق
صنعت گر، سازنده
اضطراری
گردشگر، توریست، مسافر تعطیلاتی
اختلاس گر، دزد، دزدانه
شناگر، شنا کردن
خیابانی، خیابان
شرط گذار، یک پلیس
خاموش، ساکت، بی صدا، بی کلام
زخم زننده، آزاردهنده
خنک، سرد
دولت مردانه، سختگیر، سخت، محض، استوار
ساختگی، صندوقدار
خراب، آشکار، فریاد زننده، جیغ کش، فریاد کشیدن، جیغ زدن
بازتابی، صادقانه، زنگ دار، بلند
چابک، شوخ، ماهر، مبتکرانه
برتر، برجسته، بارز بودن
ماورایی، فراطبیعی
صریح، صادقانه، مستقیم، رک و راست
فرسوده، ویران شده
سوزاننده، گنجه، سوزان، مشعل
مشتاق
سرایدار، یک نگهبان، نگهبان، نگهبان ساختمان
دونده، در جریان است، نزدیکی، در حال انجام است، جاری شدن
سیلابی، جارو کردن
ولگرد، سرگردان