هزارپا، حشره ای دراز و زرد رنگ که بدنش از حلقه های بسیار تشکیل شده و در هر حلقه یک جفت پا و جمعاً بیست و دو جفت پا دارد، در جلو سرش نیز یک جفت قلاب دارد که با آن حشرات دیگر را شکار می کند و درازیش تا ده سانتی متر می رسد، گوش خز، پرپایه، گوش خزک، سدپا
هِزارپا، حشره ای دراز و زرد رنگ که بدنش از حلقه های بسیار تشکیل شده و در هر حلقه یک جفت پا و جمعاً بیست و دو جفت پا دارد، در جلو سرش نیز یک جفت قلاب دارد که با آن حشرات دیگر را شکار می کند و درازیش تا ده سانتی متر می رسد، گوش خَز، پُرپایِه، گوش خَزَک، سَدپا
پارچۀ زرد رنگی که یهودیان برای امتیاز از مسلمانان و بازشناخته شدن، بر روی شانۀ لباس خود می دوخته اند، جهودانه، برای مثال گردون یهودیانه به کتف کبود خویش / آن زردپاره بین که چه پیدا برافکند (خاقانی - ۱۳۳)
پارچۀ زرد رنگی که یهودیان برای امتیاز از مسلمانان و بازشناخته شدن، بر روی شانۀ لباس خود می دوخته اند، جهودانه، برای مِثال گردون یهودیانه به کتف کبود خویش / آن زردپاره بین که چه پیدا برافکند (خاقانی - ۱۳۳)
رای ها و اندیشه های مختلف، تدبیرها و روش های مختلف، برای مثال جهانیان را دیدم بسی ز هر مذهب / بسی بدیدم از گونه گونه جدکاره (شهید بلخی - شاعران بی دیوان - ۳۶)
رای ها و اندیشه های مختلف، تدبیرها و روش های مختلف، برای مِثال جهانیان را دیدم بسی ز هر مذهب / بسی بدیدم از گونه گونه جدکاره (شهید بلخی - شاعران بی دیوان - ۳۶)
قنباره. غنباره. چیزی است هاون مانند سرگشاده که کولی (کذا) مجوف در آن نهند و پر از آهن ریزه نمایند و بقلعه یا که شهر اندازند آن کولی بلند شود و بزمین رسد فرورود و بعد از لحظه برآید و بپاشد. (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی). قسمی توپ با لولۀ کوتاه که پیاده نظام حمل می کند و با آن اشیانۀ مسلسل حریف را از مقابل برمی دارد. (یادداشت بخط مؤلف) ، گلوله ای که در خمپاره بکار می رود، قسمی آتش بازی که چون گلوله به هوا شود و آنجا بترکد و بیشتر برنگهای مختلف. (یادداشت بخط مؤلف)
قنباره. غنباره. چیزی است هاون مانند سرگشاده که کولی (کذا) مجوف در آن نهند و پر از آهن ریزه نمایند و بقلعه یا که شهر اندازند آن کولی بلند شود و بزمین رسد فرورود و بعد از لحظه برآید و بپاشد. (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی). قسمی توپ با لولۀ کوتاه که پیاده نظام حمل می کند و با آن اشیانۀ مسلسل حریف را از مقابل برمی دارد. (یادداشت بخط مؤلف) ، گلوله ای که در خمپاره بکار می رود، قسمی آتش بازی که چون گلوله به هوا شود و آنجا بترکد و بیشتر برنگهای مختلف. (یادداشت بخط مؤلف)
پوستی است از گوش شتر و جز آن که ببرند و بسوی پس بیاویزند، مقابل اقباله که پوست آویخته بسوی جلو است. پاره ای پوست که از گوش درآویخته باشد. (مؤید الفضلاء) (آنندراج)
پوستی است از گوش شتر و جز آن که ببرند و بسوی پس بیاویزند، مقابل اقباله که پوست آویخته بسوی جلو است. پاره ای پوست که از گوش درآویخته باشد. (مؤید الفضلاء) (آنندراج)
مرکّب از: سد = صد + پای + ه، پسوند نسبت، دارای صد و عدد کثیر، پا. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، هزارپا را گویند و آن خزنده ای است زرد که در گوش رود. (برهان) (آنندراج)
مُرَکَّب اَز: سد = صد + پای + َه، پسوند نسبت، دارای صد و عدد کثیر، پا. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، هزارپا را گویند و آن خزنده ای است زرد که در گوش رود. (برهان) (آنندراج)
آرایش گل خرماست که بشکل گل آذین خوشه یی است و بوسیله برگه قیفی شکل غلاف مانندی احاطه شده و بفرانسه این نوع آرایش را رژیم نامند جفری گوپرا گوپارا کافوری کوپاره گوپاره
آرایش گل خرماست که بشکل گل آذین خوشه یی است و بوسیله برگه قیفی شکل غلاف مانندی احاطه شده و بفرانسه این نوع آرایش را رژیم نامند جفری گوپرا گوپارا کافوری کوپاره گوپاره