جدول جو
جدول جو

معنی گوپاره

گوپاره
گواره، برای مثال وای از آن آوا که گر گوپاره آنجا بگذرد / بفکند نازاده بچه باز گیرد زاده شیر (منجیک - ۲۲۹)
تصویری از گوپاره
تصویر گوپاره
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گوپاره

گوپاره

گوپاره
گله گاو و گاومیش: وای از آن آوا که گر گو پاره آنجا بگذرد بفکند نازاده بچه باز گیرد زاده شیر. (منجیک)
فرهنگ لغت هوشیار

گوپاره

گوپاره
رمۀ گاو و خر. (لغت فرس ص 467). گلۀ گاومیش. (رشیدی) :
وای از آن آوا که گر گوپاره زآنجا بگذرد
بفکند نازاده بچه بازگیرد زاده شیر.
منجیک (از لغت فرس).
نژاد دیو ملعونند یکسر
مزایاد آنکه این گوپاره را زاد.
ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 98)
لغت نامه دهخدا

کوپاره

کوپاره
آرایش گل خرماست که بشکل گل آذین خوشه یی است و بوسیله برگه قیفی شکل غلاف مانندی احاطه شده و بفرانسه این نوع آرایش را رژیم نامند جفری گوپرا گوپارا کافوری کوپاره گوپاره
فرهنگ لغت هوشیار

گوباره

گوباره
گله گاو و گاومیش: وای از آن آوا که گر گو پاره آنجا بگذرد بفکند نازاده بچه باز گیرد زاده شیر. (منجیک)
فرهنگ لغت هوشیار

چوپاره

چوپاره
ظرفی است چوبی مانند سینی که برای صاف کردن برنج از شلتوک و غیره استفاده می کنند و آن را بوسیلۀ چرخهای آبی از چوب یک تکه درست می کنند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

کوپاره

کوپاره
گله و رمۀ خر و گاو و گوسفند و سایر حیوانات را گویند. (برهان) (آنندراج). رمه و گلۀ گاو و خر و گوسپند و دیگر چارپایان. (ناظم الاطباء). کوپار. (ناظم الاطباء). صحیح گوپاره است. (حاشیۀ برهان چ معین). در برهان مصحف گوپاره است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به گوپاره شود
لغت نامه دهخدا