جدول جو
جدول جو

معنی سدپایه

سدپایه
هزارپا، حشره ای دراز و زرد رنگ که بدنش از حلقه های بسیار تشکیل شده و در هر حلقه یک جفت پا و جمعاً بیست و دو جفت پا دارد، در جلو سرش نیز یک جفت قلاب دارد که با آن حشرات دیگر را شکار می کند و درازیش تا ده سانتی متر می رسد، گوش خز، پرپایه، گوش خزک، سدپا
تصویری از سدپایه
تصویر سدپایه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سدپایه

سدپایه

سدپایه
مُرَکَّب اَز: سد = صد + پای + َه، پسوند نسبت، دارای صد و عدد کثیر، پا. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، هزارپا را گویند و آن خزنده ای است زرد که در گوش رود. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

صدپایه

صدپایه
هزارپا. ام اربع و اربعین. جانوری است دارای سَم. (المنجد). هزارپا. رجوع به هزارپا شود
لغت نامه دهخدا

سنپایه

سنپایه
خزنده ای است که در گوش رود. هزارپا. (الفاظ الادویه)
لغت نامه دهخدا

سپایه

سپایه
سه پایه که بر آن چیزها نهند. (آنندراج). سه کله. رجوع به سه پایه شود
لغت نامه دهخدا

دپایه

دپایه
دبستان و مکتب. (ناظم الاطباء) (شعوری ج 1 ورق 426). اما جای دیگر دیده نشد
لغت نامه دهخدا