معنی صد پاره - فرهنگ فارسی عمید
معنی صد پاره
- صد پاره
- دارای پارگی و چاک های بسیار، پاره پاره
تصویر صد پاره
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با صد پاره
صد پاره
- صد پاره
- نادرست نویسی سد پاره پاره پاره آنچه که پاره پاره شده بسیار چاک خورده
فرهنگ لغت هوشیار
صد پایه
- صد پایه
- نادرست نویسی سد پایه سد ستون، هزار پایک آنچه که داری صد پایه یا پایه های زیادی باشد، هزارپا
فرهنگ لغت هوشیار
صد پره
- صد پره
- نادرست نویسی سد پره سد پره (گل سد تومانی)، به تندی دارای صد پر دارای پرهای زیاد، دارای صد پره: دارای پره های بسیار، بشتاب بسرعت
فرهنگ لغت هوشیار
صدپاره
- صدپاره
- پاره پاره. بسیار چاک خورده:
غیرت حق بود با حق چاره نیست
کو دلی کز حکم حق صدپاره نیست.
مولوی.
این خرقۀ صدپارۀ ما دوختنی نیست.
حافظ
لغت نامه دهخدا
بد کاره
- بد کاره
- آنکه مرتکب کارهای بد شود بد کردار بد عمل بد فعل بدفعال، شریر موذی، فاسق فاجر زنا کار لواط کننده
فرهنگ لغت هوشیار