شهرستان، برای مثال برآورد پرمایه ده شارسان / شد آن شارسان ها کنون خارسان (فردوسی۲ - ۱۹۰۸)، یکی شارسانی برآورد شاه / پر از برزن و کوی و بازارگاه (فردوسی۵/۵ حاشیه)
شهرستان، برای مِثال برآورد پرمایه ده شارسان / شد آن شارسان ها کنون خارسان (فردوسی۲ - ۱۹۰۸)، یکی شارسانی برآورد شاه / پر از برزن و کوی و بازارگاه (فردوسی۵/۵ حاشیه)
چتردار. چترکش. (آنندراج) : چترسازی است ابر بر سر تو تیغبازی است برق بر در تو. باقرکاشی (از آنندراج). رجوع به چتردارو چترکش شود، سازندۀ چتر. تهیه کننده و فراهم کننده چتر. رجوع به چتر ساختن شود
چتردار. چترکش. (آنندراج) : چترسازی است ابر بر سر تو تیغبازی است برق بر در تو. باقرکاشی (از آنندراج). رجوع به چتردارو چترکش شود، سازندۀ چتر. تهیه کننده و فراهم کننده چتر. رجوع به چتر ساختن شود
تیرگر، (آنندراج)، کسی که تیر می سازد، (ناظم الاطباء)، سازندۀ تیر، نابل، نبال: چو کوتاهیی بیند از تیرساز کند در زدن همچو رمحش دراز، ملاطغرا (از آنندراج)
تیرگر، (آنندراج)، کسی که تیر می سازد، (ناظم الاطباء)، سازندۀ تیر، نابل، نبال: چو کوتاهیی بیند از تیرساز کند در زدن همچو رمحش دراز، ملاطغرا (از آنندراج)
حیله گر. چاره گر. (فرهنگ نوادر لغات کلیات شمس چ فروزانفر) : مرغان در قفص بین در شست ماهیان بین دلهای نوحه گر بین، زان مکرساز دانا. مولوی (کلیات شمس ایضاً). و رجوع به مکر و ترکیبهای آن شود
حیله گر. چاره گر. (فرهنگ نوادر لغات کلیات شمس چ فروزانفر) : مرغان در قفص بین در شست ماهیان بین دلهای نوحه گر بین، زان مکرساز دانا. مولوی (کلیات شمس ایضاً). و رجوع به مکر و ترکیبهای آن شود