معنی شکرخیز شکرخیز جایی که نیشکر می کارند و شکر بسیار می گیرند، جایی که شکر فراوان باشد تصویر شکرخیز فرهنگ فارسی عمید
شکرخیز شکرخیز جایی که شکر خیزد و در آنجا شکر عمل آورند. (ناظم الاطباء). شکرستان. شکرزار. (یادداشت مؤلف). قریب به معنی شکرزار است. (آنندراج) : من و مصری که شکرخیز بود خاک آنجا کوزۀ شهد شود حنظل افلاک آنجا. صائب تبریزی (از آنندراج). و رجوع به شکرزار و شکرستان شود لغت نامه دهخدا
شکرریز شکرریز کسی که قند و نقل و نبات می سازد، کنایه از شیرین گفتار، سخن شیرین و فصیح، کنایه از لب معشوق فرهنگ فارسی عمید
شکرریز شکرریز شکرریزنده، شکرافشان، قناد، حلوایی، سخن نغز، آواز دلکش، نثاری که در عروسی بر سر داماد و عروس کنند، گریه شادی فرهنگ فارسی معین
شکر ریز شکر ریز شکر زیرنده شکر افشان، قناد حلوایی، سخن نغز، آواز دلکش، نثاری که در عروسی بر سر داماد و عروس کنند، گریه شادی. یا شکر ریز طرب. گریه شادی فرهنگ لغت هوشیار