استات دُو پلُم. (از یادداشت مؤلف). استات سرب را گویند که شیرین مزه ولی سمی و بسیار خطرناک است فرمول شیمیایی آن Pb (Coo CH3) است. (فرهنگ فارسی معین: شکَر)
دهی است از دهستان کوهپایۀ بخش آبیک شهرستان قزوین. سکنۀ آن 758 تن. آب از قنات است. صنایع دستی زنان کرباس بافی و گیوه چینی و محصول عمده غلات و بنشن و بادام است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
شکر که از نی گیرند و چون تصفیۀ کامل نکنند سرخ وگرنه سفید باشد. (یادداشت مؤلف). چون قند سفید را سه بار بجوشانند شکر سرخ بدست آید. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به شکر سفید شود
یک نوعی سنگی که چون ساییدۀ آنرا بر موضعی که خون آید بریزند بازایستد. (ناظم الاطباء). آنرا سنگ زخم نیز گویند، به تازی حجرالعاج و حجرالاعرابی نیز خوانند، چون سودۀ آن سپید و شیرین است آنرا شکرسنگ گفته اند و بدو مداوای زخم کنند، و از دیار عرب خیزد از این جهت آنرا حجر اعرابی گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). حجر اعرابی است و آن سنگی باشد سفید، چون آنرا بسایند و بر موضعی که خون می آمده باشد ریزندخون را بازدارد. (برهان). اسم فارسی حجرالعاج است. (تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به مترادفات کلمه شود
شکرزبان. شیرین سخن. شیرین گفتار. (یادداشت مؤلف) : در هیچ بوستان چو تو سروی نیامده ست بادام چشم و پسته دهان و شکرسخن. سعدی. و رجوع به مترادفات کلمه شود