- شوراننده
- تحریک کننده، انگیراننده
معنی شوراننده - جستجوی لغت در جدول جو
- شوراننده
- کسی که مردم را بشوراند، آنچه کسی را به هیجان بیاورد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسس که غذا یا چیز دیگر (مانند سم) را بدیگری بخوراند
متلاطم، بر انگیخته، دیوانه کردن، آمیخته، آلوده
درهم و برهم کننده آشفته سازنده
متلاطم، بر انگیخته، دیوانه کردن، آمیخته، آلوده
نمو دادن (تخم یا دانه کاشته شده و مانند آن) رشد دادن
آنکه مایعی را بجوش آورد
کسی که چیزی بخورد او داده باشند
خشک کننده
بزرگ کننده، تربیت کننده
آنچه که بپوساند آنکه بپوسیدن دارد
آنکه کسی یا چارپایی را بپوییدن دارد براه برنده دواننده
پراکنده کننده متفرق سازنده، دور کننده، زجر کننده ترساننده
آنکه یا آنچه بسوزاند محرق
کسی که باعث لغزش دیگری شود لغزاننده
متلاطم کردن (دریا)، بر انگیختن مردم را ایجاد فتنه و آشوب کردن، دیوانه کردن، بامیختن واداشتن، آلوده ساختن
لرزاننده، درهم کننده
پراکنده کننده، دور کننده
کسی که روی چیزی را بپوشاند
آنکه یا آنچه چیزی را بپوساند
کسی که آب یا شراب به کسی بخوراند
آنکه تن خود یا دیگری را می خاراند
ویژگی آنکه مطلبی را به گوش دیگری برساند
دواننده، آنکه دیگری را وادار به دویدن کند، آنکه سوار بر اسب یا چهارپای دیگر شود و او را بدواند
کسی که چیزی را بسوزاند، آنچه چیزی را بسوزاند
آنکه دانه یا گیاهی را رویانده و پرورش می دهد
عبور دهنده، کسی که کاری یا امری را بگذراند و به پایان برساند
آنچه موجب هضم گردد مدد کننده به هضم، خوشگوار کننده
درهم و برهم کرده گره خورده (نخ و ابریشم و مانند آن)
بگرفتن وا دارنده، شعله ور سازنده: شمع روشن نی ز گیراننده ای یا بگیراننده ای داننده ای. (مولوی)، مقید سازنده، متصل کننده
دوشاننده
آنکه چشم خود را کج و کوله کند