معنی شوراننده شوراننده کسی که مردم را بشوراند، آنچه کسی را به هیجان بیاورد تصویر شوراننده فرهنگ فارسی عمید
شوراننده شوراننده تحریک کننده. انگیزاننده: بی تفکر پیش هر داننده هست آنکه با شوریده شوراننده هست. مولوی لغت نامه دهخدا
خوراننده خوراننده مُطْعِم. رازق. مغذی. آنکه بکس دیگری اطعام می کند، بهره رسان. نفعرسان. (یادداشت مؤلف) لغت نامه دهخدا
شورانیده شورانیده بهم زده. زیر و زبر کرده. زیر و رو کرده. (یادداشت مؤلف) ، متلاطم، برانگیخته، دیوانه کرده، آمیخته، آلوده. (فرهنگ فارسی معین) لغت نامه دهخدا