- شه
- شاه. یا شه دوپاس. محمد (ص) (که شفاعت گناهان را تا دو پاس از روز می کند)، آدم ابوالبشر (چه گویند او تا دو پاس از روز که پانصد سال باشد در بهشت بود و هر روز بهشت 1000 سال دنیاست)، آفتاب، دل قلب. یا شه نیم روز (نیمروز)، محمد ص، آدم ابوالبشر، پادشاه سیستان، رستم زال، دل قلب، آفتاب
معنی شه - جستجوی لغت در جدول جو
- شه
- در مقام نفرت و کراهت بر زبان می آورند،
برای مثال شه بر آن عقل و گزینش که تو راست / چون تو کان جهل را کشتن سزاست (مولوی - ۲۶۷)
- شه ((شُ))
- کلمه ای است که هنگام نفرت و بیزاری بر زبان آورند
- شه
- مخفّف واژه شاه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
عشق شاه، شاه ناز، دختری بود از خاندان آل بویه، موجب فخر و نازش شاه، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی، نام خواهر جمشید پادشاه پیشدادی
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
چشم زیبا، چشم فریبنده، زن سیه چشم، دارای رنگ سیاه چون رنگ چشم میش، رنگ میشی، نوعی نرگس که حلقه وسط آنسرخ یا بنفش است
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
نام فرشته نگهبان آتش، نام ماه ششم از سال شمسی، نام روز چهارم از هر ماه شمسی در ایران قدیم
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
پادشاه، شاه، فرمانروا، حاکم، یارشهر، نام پسر برزو، پسر سهراب، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از چهار پسر شیرین و خسروپرویز پادشاه ساسانی
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
رودی بزرگ، شاهروز، روز شاهان، شهرود نام سازی باستانی، شاه روزگار، داری بخت و روز شاه، نام شهری که خسروپرویز پادشاه ساسانی بنا کرد
(دخترانه و پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
آنکه چهره ای چون چهره شاه دارد، نام یکی از اعیان ایرانی در زمان یزگرد پادشاه ساسانی، نام زنی زیبا در منظومه ویس و رامین، از شخصیتهای شاهنامه، نام موبدی دانا و اداره کننده ایران در زمان کودکی شاپور ذوالاکتاف پادشاه ساسانی
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
خواهر جمشید و همسر ضحاک ماردوش، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر جمشید پادشاه پیشدادی و مادر سلم و تور فرزندان فریدون پادشاه پیشدادی
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
فاتح شهر، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی و سالار اردشیر بابکان پادشاه ساسانی
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
از شخصیتهای شاهنامه، نام وزیر طهمورث که مردی دانا و پارسا بود و شاه را به نیکی راهنمایی می کرد
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
شهزاد، شاهزاده، زاده شهر، نام دختری زیبا که داستانهای هزار و یک شب از زبان او نقل شده است