جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با شهرگل

شورگل

شورگل
دهی از دهستان بناجو بخش بناب شهرستان مراغه است و 360 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

شهرگی

شهرگی
شهرت. معروفیت:
چونک می بیند که میل دلبر اندر شهرگیست
اشک می بارد ز رشک آن صنم از دیدگان.
مولوی (دیوان شمس تبریزی)
لغت نامه دهخدا

شهریل

شهریل
لقب یزدجردبن شهریار. (از یادداشت مؤلف). رجوع به شهریک شود. یزدجرد شهریل بگریخت و به مرو شد و عبدالله بن عامر، مجاشعبن مسعود السلمی را پس یزدجرد بفرستاد. (تاریخ سیستان ص 80)
لغت نامه دهخدا

شیرگل

شیرگل
دهی است از بخش کهنوج شهرستان جیرفت. سکنۀ آن 100 تن. آب آن از چشمه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

مهرگل

مهرگل
گلی است دوائی و آن را گل مختوم نامند و گل بیشه نیز گویند. طین مختوم. (از آنندراج) :
قهرش از مهر بر حواس نهد
نقش با مهر گل فرستد طین.
انوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

شهرگ

شهرگ
مخفف شاهرگ. ورید بزرگ در بازو. (ناظم الاطباء) : وَدَج، شهرگ، و آن رگ گردن است. (دهار). رجوع به شاهرگ شود
لغت نامه دهخدا