- سیجمند
- دارنده درد و رنج، محل رنج و محنت: جهان سیجمند و پرانایی که او را پیشه باشد بیوفایی
معنی سیجمند - جستجوی لغت در جدول جو
- سیجمند
- دارای رنج و محنت، دردمند، رنجور
![تصویری از سیجمند](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/1/5/6/amd-0015603.jpg)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
![تصویری از هیرمند](https://jadvaljoo.ir/WordCard/nam/0/0/0/4/8/nam-0004849.jpg)
آنکه یا آنچه سود دهد نافع، آنچه که بکار آید مفید بافایده مقابل مضر، برومند بارور مثمر باحاصل، سودبرنده
بسیجیدن، توضیح استاد هنینگ پس از ذکر پسیچیدن و ارتباط آن با سغذی گوید: لازم است یاد آور شویم که سیچیدن از تحلیل غلط تلفظ خطای بسیچ ناشی شده و درحقیقت هرگز وجود نداشته است (رجوع کنید برهان مصحح م معین: سیچیدن) مع هذا استعمال شده: نیاید به کار من این کار جنگ کجا سوسه سیجد بجنگ پلنگ. (فردوسی) انتساب این بیت بفردوسی مشکوک است. فردوسی بسیچیدن و مشتقات آن را به همین صورت آورده منتهی ولف در فهرست خود سیچیدن را اصل و ب را زاید پنداشته و مشتقات این مصدر را هم ذیل سیچیدن و هم بسیچیدن نقل کرده است. امیر خسرو سیچ (از همین ریشه (را به کار برده
![تصویری از سازمند](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/3/1/0/amd-0031097.jpg)
ساخته و آماده، آراسته و با نظام، منظم و مرتب، سازور، برای مثال سازمند از تو گشت کار همه / ای همه و آفریدگار همه (نظامی۴ - ۵۳۷)
![تصویری از سیجیدن](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/3/1/1/amd-0031137.jpg)
سیچیدن، بسیچیدن، بسیجیدن، مهیا ساختن، تهیه دیدن، نظم و ترتیب دادن، سامان دادن
![تصویری از سودمند](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/3/7/7/amd-0037740.jpg)
آنچه نفع و فایده برای کسی یا کاری داشته باشد، سوددار، نافع، مفید، با فایده
![تصویری از ارجمند](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/4/0/7/amd-0040762.jpg)
با ارزش، گران بها، صاحب قدر و قیمت، عزیز، گرامی، بزرگوار، برای مثال ببینیم تا این سپهر بلند / که را خوار دارد که را ارجمند (فردوسی - ۴/۲۰۰) ، مهم، شاخص، عالی، لایق، درخور
![تصویری از سیجیدن](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/1/9/3/mon-0019340.jpg)
![تصویری از رنجمند](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/0/2/9/amd-0002971.jpg)
رنجور، دردمند، برای مثال چو آه سینۀ ایشان ز یارب سحری / تن صحیح مرا کرد رنجمند و سقیم (سوزنی - لغتنامه - رنجمند)
выгодный , прибыльный
vorteilhaft, lohnend
вигідний
korzystny, dochodowy