جدول جو
جدول جو

معنی ورجمند

ورجمند((وَ مَ))
ارجمند، دارنده فره ایزدی
تصویری از ورجمند
تصویر ورجمند
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ورجمند

ورجمند

ورجمند
ارجمند. (یادداشت مؤلف) :
ورجمندی که از او ورج همی گیرد ورج
نامداری که از او نام همی گیرد نام.
لامعی.
، دارندۀ فرۀ ایزدی. خداوند ارج. (فرهنگ فارسی معین) : سام نریمان (را) پرسیدند که ای پیروزگر سالار، آرایش رزم (به) چیست ؟ جواب داد که به ورجمندشاه و دانشی سپهبد بارای و مبارز هنری که زره دارد و با کمان جنگ جوید. (فرهنگ فارسی معین از نوروزنامه چ مینوی ص 42)
لغت نامه دهخدا

ارجمند

ارجمند
با ارزش، گران بها، صاحب قدر و قیمت، عزیز، گرامی، بزرگوار، برای مِثال ببینیم تا این سپهر بلند / که را خوار دارد که را ارجمند (فردوسی - ۴/۲۰۰)، مهم، شاخص، عالی، لایق، درخور
ارجمند
فرهنگ فارسی عمید