جدول جو
جدول جو

معنی سپرباز - جستجوی لغت در جدول جو

سپرباز
دلیر، جنگجو، شجاع
تصویری از سپرباز
تصویر سپرباز
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سپرساز
تصویر سپرساز
آنکه سپرهای اتومبیل را تعمیر می کند، کسی که سپر می سازد، سازندۀ سپر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرباز
تصویر سرباز
سرگشاده و بمعنی سپاهی و لشکری و آماده جانبازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرباز
تصویر سرباز
((سَ))
هر یک از افراد سپاه و لشکر، چیزی که سرش باز باشد، سرگشاده، جایی که سقف نداشته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرباز
تصویر سرباز
کسی که دارای پایین ترین درجۀ نظامی است، کنایه از سپاهی، لشکری، نظامی
پیاده در ورزش شطرنج
کسی که از جان و سر خود گذشته و آمادۀ جانبازی باشد
مقابل سربسته، آنچه سرش باز باشد مانند بطری و قوطی و پاکت یا چیز دیگر، سرگشاده
مقابل سرپوشیده، جایی که سقف نداشته باشد، روباز مثلاً استخر سرباز
سرباز گمنام: سربازی ناشناخته که جسد او را از میان کشته شدگان در جنگ انتخاب کنند و به عنوان نمایندۀ سربازانی که در راه وطن جان داده اند به خاک بسپارند و آرامگاه او را تجلیل کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سحرناز
تصویر سحرناز
(دخترانه)
مرکب از سحر (زمان قبل از سپیده دم) + ناز (زیبا)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دیرباز
تصویر دیرباز
زمان دور و دراز، زمان پیشین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساربان
تصویر ساربان
محافظت کننده و نگاه دارنده شتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سپر ساز
تصویر سپر ساز
کسی که سپر جنگی سازد، سازنده سپر ماشین و تعمیر کننده آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارباز
تصویر دارباز
کسی که روی ریسمان حرکات جالب انجام دهد بند باز ریسمان باز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سحر باز
تصویر سحر باز
افسونگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سربازی
تصویر سربازی
جانفشانی کردن، تا پای جان در رزم ایستادن، جان باختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چترباز
تصویر چترباز
کسی که با چتر نجات از هواپیما، بالگرد و امثال آن به زمین فرود می آید، سربازی که به وسیلۀ چتر نجات در خاک دشمن یا در میدان جنگ فرود می آید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چپرباف
تصویر چپرباف
پارچه ای که با چپر بافته شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساربان
تصویر ساربان
نگهبان شتر، شتربان، اشتربان، شتردار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نظرباز
تصویر نظرباز
کسی که رغبت بسیار به دیدن چهرۀ زیبا رویان دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیرباز
تصویر دیرباز
زمان دور و دراز، مدت دراز، زمان پیشین، عهد قدیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپرسازی
تصویر سپرسازی
شغل و عمل سپرساز، جایی که سپرهای اتومبیل را تعمیر کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سربازی
تصویر سربازی
سپاهیگری، مربوط به سرباز مثلاً لباس سربازی، دلاوری، شجاعت، فداکاری، جانبازی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چترباز
تصویر چترباز
کسی که با چتر نجات از هواپیما به زمین فرود آید، سربازی که به وسیله چتر نجات در خاک دشمن یا میدان جنگ فرود آید، طفیلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دارباز
تصویر دارباز
داربازنده، کسی که روی ریسمان حرکات جالب انجام دهد، بندباز، ریسمان باز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دیرباز
تصویر دیرباز
زمان دور و دراز، زمان پیشین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساربان
تصویر ساربان
نگهبان شتر، شتربان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نظرباز
تصویر نظرباز
کسی که به نگریستن به چهره زیبارویان عادت دارد، شعبده باز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دارباز
تصویر دارباز
کسی که در بلندی روی ریسمان راه برود و بازی کند، ساروباز، بندباز، رسن باز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرناز
تصویر پرناز
(دخترانه)
پری ناز دار، مرکب از پر + ناز (زیبا، قشنگ)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پربار
تصویر پربار
حاصلخیز
فرهنگ واژه فارسی سره
در ترکیب بجای (پردازنده) آید بمعانی ذیل: گوینده. پردازنده سراینده: قصه پرداز داستان پرداز، سازنده تمام کننده: چهره پرداز، تهی کننده خالی کننده: کیسه پرداز، تحریر باریک که گرد تصویر و نقوش مصوران میکشند چنانکه بر تصویر برگ بجای رگهایش خطوط سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرباک
تصویر پرباک
ترسان اندیشمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پربار
تصویر پربار
پر ثمر، پر میوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرباد
تصویر پرباد
ورم کرده، متورم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرواز
تصویر پرواز
بهوا رفتن با بال مانند مرغان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سربال
تصویر سربال
پیراهن جامه پوشش پیراهن قمیص، پوشاک جامه جمع سرابیل
فرهنگ لغت هوشیار
بسته یا عدلی کوچک که بر فراز بار چارپای بار کش نهند، باری که بر شتر حمل کنند، کسی که مخارج خود را به گردن دیگران اندازند طفیلی، مزاحم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرواز
تصویر سرواز
آنچه که سر آن گشاده باشد سرباز
فرهنگ لغت هوشیار