دیریاز دیریاز دیریازنده، دراز، طولانی، برای مِثال پراندیشه بود آن شب دیریاز / چوخورشید بنمود تاج از فراز (فردوسی - ۲/۸) فرهنگ فارسی عمید
دارباز دارباز کسی که در بلندی روی ریسمان راه برود و بازی کند، ساروباز، بندباز، رسن باز فرهنگ فارسی عمید