معنی سحرناز
- سحرناز(دخترانه)
- مرکب از سحر (زمان قبل از سپیده دم) + ناز (زیبا)
واژههای مرتبط با سحرناز
سحرساز
- سحرساز
- جادوگر. فسون ساز. (آنندراج). ساحر. جادوگر. (ناظم الاطباء) :
برون آمد ز پرده سحرسازی
شش اندازی بجای شیشه بازی.
نظامی
سحرباز
- سحرباز
- افسونگر. (آنندراج). ساحر و جادوگر و شعبده باز. (ناظم الاطباء)
صبرناز
- صبرناز
- صبر (عربی) + ناز (فارسی) مرکب از صبر بردباری + ناز زیبا
شهرناز
- شهرناز
- خواهر جمشید و همسر ضحاک ماردوش، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر جمشید پادشاه پیشدادی و مادر سلم و تور فرزندان فریدون پادشاه پیشدادی
سحرنوش
- سحرنوش
- سحر (عربی) + نوش (فارسی)، دوستدار سحر و روشنایی، صبوحی کننده
شکرناز
- شکرناز
- (به کسر شین) شکر (سنسکریت) + ناز (فارسی) دارای ناز و غمزه دلپذیر
سروناز
- سروناز
- زن زیبا، درخت سروتاز، درختی بلند و زینتی، معشوق خوش قد و قامت
مهرناز
- مهرناز
- ناز خورشید، زیبا چون خورشید، از شخصیتهای شاهنامه، نام خواهر کیکاووس پادشاه کیانی و همسر رستم پهلوان شاهنامه
گهرناز
- گهرناز
- گوهرناز
