معنی دارباز دارباز داربازنده، کسی که روی ریسمان حرکات جالب انجام دهد، بندباز، ریسمان باز تصویر دارباز فرهنگ فارسی معین
دارباز دارباز کسی که در بلندی روی ریسمان راه برود و بازی کند، ساروباز، بندباز، رسن باز فرهنگ فارسی عمید
دارباز دارباز ریسمان باز که بر چوب بلند سوار شود و بازی کند و بندباز و رسن باز و ساروباز نیز گفته اند، چه سارو رسنی است از لیف خرما، (انجمن آرا) لغت نامه دهخدا
داربام داربام شاه تیر سقف، تیر چوبی بزرگ و دراز و ستبری که در سقف به کار رفته، شاه تیر، بالار، پالار، پالاری، بالاگَر، حَمّال، سَراَنداز، اِفرَسب، فَرَسپ فرهنگ فارسی عمید
داربان داربان ملکی بود بر بعضی از شام و موصل و در کتاب سیر چنان است که از آل جفنه بود و بتی داشت، نام آن افلون (ظاهراً: قلون) و بیرون شهرش آورده بود و آتشی عظیم بلند کرده و می گفت: هر که این بت را سجده نکنددر آتش اندازمش ... (مجمل التواریخ و القصص ص 223) لغت نامه دهخدا