- سَخَّنَ
- گرم شدن بیش از حد، او گرم شد
معنی سَخَّنَ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مجوّز دادن، او مجوّز داد
حبس کردن، زندان
ملّی کردن، وطن
قانونی کردن، او مدوّن شد
مختصر کردن، خلاصه کنید، متراکم کردن
رنگ کردن، رنگ، خم کردن، رنگ دادن
ملایم کردن، قابل انعطاف، نرم کردن
تزئین کردن، زیبا، آراستن
نشت کردن، ازدحام
تحویل دادن، صلح
ضخیم کردن، ماهی
سیاه کردن، سیاه
آسان کردن، آسان
تشخیص دادن، شخص
شخصی سازی کردن، شخصی سازی کنید
علّت آوردن، یک دلیل
دود کردن، سیگار کشید
تاریخ نگاری کردن، او یادداشت کرد، یادداشت کردن
خاموش کردن، مسکّن
تعویق انداختن، آخرین
نشان دادن، بین
بیمه کردن، امنیّت
تقویت کردن، قلعه، مطمئن شدن
بهینه کردن، او بهبود یافت
خانگی کردن، اهلی کرد
فهرست کردن، ثبت نام کنید، ریختن، ثبت کردن، ثبت نام کردن
حدس زدن، حدس بزن
ذخیره کردن، فروشگاه
مشخّص کردن، چشم، تعیین کردن، کالیبره کردن، نامزد کردن
تورّم ایجاد کردن، بزرگ
ضمانت دادن، در داخل
توانا کردن، فعّال شد
ساکن شدن، مسکن، سکونت داشتن، سکنه گذاری کردن، آرام کردن