جدول جو
جدول جو

معنی سرویسه - جستجوی لغت در جدول جو

سرویسه
رنگین کمان، کمانی مرکب از هفت رنگ که از تجزیۀ نور خورشید در قطرات باران ایجاد می شود، آزفنداک، سویسه، کلکم، قزح، آلیسا، تیراژی، ترسه، سرگیس، رخش، درونه، ایرسا، قوس و قزح، تربسه، سرکیس، سدکیس، توبه، نوسه، نوس، آفنداک، اغلیسون، کرکم، آدینده، آژفنداک، تویه، شدکیس، تربیسه، نوشه، تیراژه
تصویری از سرویسه
تصویر سرویسه
فرهنگ فارسی عمید
سرویسه
(سَرْ سَ / سِ)
مصحف ’سدکیسه’. سدکیس. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). قوس قزح. (آنندراج) (برهان) :
چونکه ساقیش داشت بر کف دست
همه سرویسه گشت بام و سرا.
خسروی (از رشیدی).
رجوع به قوس قزح شود، مهره های سنگین. (آنندراج) (برهان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آرویشه
تصویر آرویشه
(دخترانه)
نام روستایی در نزدیکی بیرجند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خرویله
تصویر خرویله
بانگ و فریاد بلند و رسا، صدای گریۀ بلند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سربیله
تصویر سربیله
بیلک، نوعی پیکان پهن یا دوشاخه، فیلک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درویزه
تصویر درویزه
دریوزه، گدایی، گدایی در خانه ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سروگاه
تصویر سروگاه
جای شاخ در سر حیوان شاخ دار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرویده
تصویر گرویده
ایمان آورده، فریفته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرطویله
تصویر سرطویله
طویله، اسطبل، کنایه از بهترین اسب اسطبل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سروکیسه
تصویر سروکیسه
کیسه کشیدن به بدن در حمام
سروکیسه کردن: کیسه کشیدن به بدن در حمام، کنایه از با فریب و چاپلوسی پولی را از کسی گرفتن، اخاذی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرویس
تصویر سرویس
فعالیتی که به منظور رفع نیازهای دیگران انجام می شود، تشکیلات مجری امور اجتماعی، سیاسی، اداری و امثال آن ها مثلاً سرویس خبری، سرویس پستی، سرویس اداری،
خودرویی که در ساعت معینی آمادۀ جا به جا کردن اعضای یک مؤسسۀ خاص است، مجموعه ای از ظروف یا وسایل متناسب با یکدیگر، مجموعۀ تجهیزات لازم برای یک فعالیت، بهایی که هتل یا رستوران در ازای ارائه ی خدمات دریافت می کنند، ساعت کار یک مؤسسه، مجموع مکان های بهداشتی یک ساختمان شامل دست شویی، توالت و حمام، بازدید و تنظیم اجزای یک دستگاه میکانیکی، در ورزش ضربه ای که در زمان آغاز بازی در ورزش هایی چون والیبال، تنیس و بدمینتون به توپ زده می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سویسه
تصویر سویسه
رنگین کمان، کمانی مرکب از هفت رنگ که از تجزیۀ نور خورشید در قطرات باران ایجاد می شود، نوسه، تیراژی، کلکم، نوس، آلیسا، قوس و قزح، درونه، تویه، ایرسا، رخش، سرگیس، آژفنداک، آدینده، اغلیسون، آفنداک، سرویسه، نوشه، تیراژه، سرکیس، توبه، تربیسه، تربسه، قزح، شدکیس، آزفنداک، ترسه، کرکم، سدکیس
فرهنگ فارسی عمید
(سَ سِ)
قوس و قزح. (برهان) (جهانگیری). قوس و قزح مخفف سرویسه. (فرهنگ رشیدی) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سُ وِ سِ)
دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز. دارای 155 تن سکنه. آب آن از چاه. محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سرطویله
تصویر سرطویله
فراسپ اسپ برگزیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرویس
تصویر سرویس
خدمتگزاری، چاکری
فرهنگ لغت هوشیار
صمغی که از گیاه سکبینه استخراج شود و در طب از آن به عنوان مقوی و قاعده آور و ضد تشنج استفاده میگردد. این صمغ دارای بوی نسبتا مطبوع است ولی مزه تلخ دارد و دارای خواص صمغ باریجه است، علف سکبینه گیاهی است پایا از تیره چتریان و دارای ساقه های ضخیم است ارتفاعش بین 1 تا 2 متر میرسد برگهایش سبز و پوشیده از کرکهای ریز است. گلهایش زرد و میوه اش به درازای 10 تا 12 میلیمتر و به قطر 2 میلیمتر است. دانه این گیاه را نیز در تداوی به کار برند و به نام حب السکبینج می نامند. گیاه مذبور در نواحی البرز و شمال ایران به فراوانی میروید سکوینه صغبین سکبنی سکبیج سکبینج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرنیزه
تصویر سرنیزه
آلت فولادین و نوک تیز که آنرا بالای نیزه یا تفنگ نصب کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرواده
تصویر سرواده
قافیه شعر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سروگاه
تصویر سروگاه
محل شاخ در سر جانوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سروییت
تصویر سروییت
فرانسوی دستارچه دستار خوان
فرهنگ لغت هوشیار
سرای کوچک، خانه اندرونی خلوتخانه، صنودقچه ای که درون صندوق بزرگی بود، قفسی بی ته که مرغان خانگی را در زیر آن نگاهدارند. یا سراچه آدرنگ. دنیا. یا سراچه ضرب. ضرابخانه دار الضرب. یا سراچه گل. دنیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرغینه
تصویر سرغینه
سرنا سورنای
فرهنگ لغت هوشیار
سر گردانی حیرت، حالتی که به شخص دست میدهد و به سبب آن پندارند که اطاق و اشیا دور سر او میچرخند دوار سر
فرهنگ لغت هوشیار
بیماریی حاد و ساری که به واسطه ظهور بثوراتی به شکل ماکول سرخ رنگ و علایم عمومی خفیف (خصوصا بزرگ شدن و درد ناک گشتن غدد لفاوی پشت گردن) مشخص است. ماکولها در روز اول شبیه سرخک و روز دوم شبیه مخملک اند و روز سوم محو میشوند این بیماری مصونیت ایجاد میکند. عامل آن نوعی ویروس فیلتران است که در ترشحات بینی و حلق یافت میشود سرخیژه سرخچه سرخک کاذب. توضیح: این بیماری با سرخک نباید اشتباه شود
فرهنگ لغت هوشیار
بیماریی حاد و ساری که به واسطه ظهور بثوراتی به شکل ماکول سرخ رنگ و علایم عمومی خفیف (خصوصا بزرگ شدن و درد ناک گشتن غدد لفاوی پشت گردن) مشخص است. ماکولها در روز اول شبیه سرخک و روز دوم شبیه مخملک اند و روز سوم محو میشوند این بیماری مصونیت ایجاد میکند. عامل آن نوعی ویروس فیلتران است که در ترشحات بینی و حلق یافت میشود سرخیژه سرخچه سرخک کاذب. توضیح: این بیماری با سرخک نباید اشتباه شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرویله
تصویر خرویله
فریاد بلند و رسا، گریه بلند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساویده
تصویر ساویده
سائیده و براده شده و خرد شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رسپیسه
تصویر رسپیسه
فرانسوی رسید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درویده
تصویر درویده
درو کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درویزه
تصویر درویزه
بینوایی تهی دستی، گدایی کدیه سوال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترویحه
تصویر ترویحه
ترساندن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرویس
تصویر سرویس
((س))
زمان کار، شستشو و تعمیر اتومبیل و ماشین های دیگر، اتومبیلی که در ساعات کار در خدمت یک فرد، یا مؤسسه یا سازمان باشد، مجموعه ظرف و امثال آن، سری، مؤسسه بزرگی که به یکی از امور اجتماعی یا سیاسی و... اختصاص دارد «س
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرنویس
تصویر سرنویس
عنوان، عنوان
فرهنگ واژه فارسی سره
خدمت، خدمات کار، وظیفه، ماموریت، دست، دستگاه، وسیله نقلیه ویژه، خدمت بها، تعمیر، بازبینی، سازمان، دائره، موسسه
فرهنگ واژه مترادف متضاد