جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گرویده

گرویده

گرویده
باور داشته تصدیق کرده، آن کس که بدین و مذهبی ایمان آورده: مومن مقابل ناگرویده غیر مومن کافر: همه خلق گرویده و ناگرویده از روی آفریدن و روزی دادن، جمع گرویدگان: آفرین بر گرویدگان و صفت ایمان ایشان
فرهنگ لغت هوشیار

گرویدن

گرویدن
ایمان آوردن، باور کردن، به کسی یا چیزی عقیده پیدا کردن
گرویدن
فرهنگ فارسی عمید

گرویدن

گرویدن
ایمان آوردن، تصدیق نمودن، قبول و اذعان کردن، تصدیق
گرویدن
فرهنگ لغت هوشیار

گرونده

گرونده
آنکه بدینی و مذهبی گرود مومن معتقد، جمع گروندگان ای گروندگان، بترسید از خدای و بنگرید که هر کس که پیش خود فرستید مر فردا را
فرهنگ لغت هوشیار