جدول جو
جدول جو

معنی ستیزگر - جستجوی لغت در جدول جو

ستیزگر
متمرد، لجوج، سرکش
تصویری از ستیزگر
تصویر ستیزگر
فرهنگ لغت هوشیار
ستیزگر
لجوج، متمرد، سرکش، ستیزکار
تصویری از ستیزگر
تصویر ستیزگر
فرهنگ فارسی عمید
ستیزگر
((~. گَ))
ستیزه گر، لجوج، متمرد
تصویری از ستیزگر
تصویر ستیزگر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ستیزگری
تصویر ستیزگری
عمل و حالت ستیزه گر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ستیز گر
تصویر ستیز گر
جنگجو، لجوج، خشمگین، متمرد سرکش
فرهنگ لغت هوشیار
دستور گماردن دستور گرداندن، به دستوری پرداختن ویچیری (وزیری)، گرد کردن و بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستایشگر
تصویر ستایشگر
مداح
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ستایشگر
تصویر ستایشگر
آنکه کسی را بستاید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستیز گری
تصویر ستیز گری
عمل و حالت ستیزه کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستیزه گر
تصویر ستیزه گر
جنگجو، لجوج، خشمگین، متمرد سرکش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستیزه گر
تصویر ستیزه گر
ستیزگر، لجوج، متمرد، سرکش، ستیزکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ستایشگر
تصویر ستایشگر
کسی که دیگری را بستاید، ستایش کننده، ستاینده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپیدگر
تصویر سپیدگر
سفیدگر، آنکه ظرف های مسی را قلع اندود و سفید می کند، رویگر، سفیدکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ستیزکار
تصویر ستیزکار
ستیزه کار، جنگجو، سرکش، ناسازگار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سفیدگر
تصویر سفیدگر
((~. گَ))
آن که ظرف های مسین را سفید کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سفیدگر
تصویر سفیدگر
کسی که ظرف های مسی را قلع اندود و سفید می کند، رویگر، سفیدکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ستیزش
تصویر ستیزش
ابستیناسیون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ستمگر
تصویر ستمگر
ظالم، جبار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جیزگر
تصویر جیزگر
ربا خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستمگر
تصویر ستمگر
جابر، ظالم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سدیگر
تصویر سدیگر
سوم سومین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سازگر
تصویر سازگر
سازگار، سازش کننده، موافق، هماهنگ، سازگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیزپر
تصویر تیزپر
پرنده ای که تند و سریع پرواز کند، تیزبال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ستمگر
تصویر ستمگر
ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، جائر، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه، جان آزار، جایر، جفاجو، جفاگر، دژآگاه، مردم گزا، پر جفا، پر جور، استمگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ستیزه
تصویر ستیزه
ستیز، جنگ وجدال، دشمنی و سرکشی، ناسازگاری، کشمکش، لجاج، عناد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جیزگر
تصویر جیزگر
((گَ))
رباخوار، نزول خوار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سازگر
تصویر سازگر
((گَ))
سازش کننده، موافق، همآهنگ، گوارا، سزاوار، قانع، خرسند، سازگار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ستمگر
تصویر ستمگر
((~. گَ))
ظالم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ستیزه
تصویر ستیزه
((س زِ))
جنگ، ناسازگاری، لجاجت، خشم، سرکشی، نافرمانی، ستیز
فرهنگ فارسی معین
کسی که در قمارخانه برای نفع شخصی با ربح زیاد به دیگران پول قرض می داد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیرگر
تصویر تیرگر
تیرساز، سازندۀ تیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ستیز
تصویر ستیز
مبارزه، نزاع، منازعه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ستیز
تصویر ستیز
تعصب، جنگ، خصومت، سرکشی، لجاجت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستیر
تصویر ستیر
پوشیده، مستور سیر، 61 مثقال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستیر
تصویر ستیر
مستور، پوشیده، برای مثال ور درآید محرمی دور از گزند / برگشایند آن ستیران روی بند (مولوی - ۱۳۱)، عفیف، پاک دامن، پارسا
فرهنگ فارسی عمید